قال رسول الله (ص): يوشک ان تتداعي عليکم الأمم تداعي الأکلة علي قصعتها و انتم کثير و لکنکم غثاء کغثاء السيل... و لينزعن الله من صدور عدوکم المهابة منکم و ليقذفن في قلوبکم الوهن من حب الدنيا و کراهية الموت.
رسول اکرم (ص) فرمود: انتظار ميرود که هجوم آورند بر شما امتهاي ديگر مانند هجوم آوردن خورندگان گرسنه بر ظرف غذا. در حالي که شما از لحاظ شماره و جمعيت بسيار ولي شما مانند کفهاي سيل باشيد و البته خدا مهابت شما را از سينههاي دشمنانتان برميکند و در دلهاي شما سستي ميافکند از محبتي که بدنيا و ترسي که از مرگ داريد.
(عن الملاحم و الفتن ص 129 و يوم الخلاص ص 577)
قال رسول الله (ص): اذا اقبلت فتنة من المشرق، و فتنة من المغرب، و التقوا، فبطن الأرض يومئذ خير من ظهرها. فان لم تجدوا الا حجر عقرب فادخلوا فيه، فانه يکون شر طويل.
رسول اکرم (ص) فرمود: وقتي که فتنهاي از مشرق و فتنهاي از مغرب روي آورد و بهم برخورد کنند پس شکم زمين در آنروز بهتر از پشت زمين باشد (مرگ بهتر از زندگي باشد) و اگر جائي بجز سوراخ عقرب نيافتيد داخل آن شويد زيرا شر و بدي طولاني خواهد بود.
(عن الملاحم و الفتن ص 30 و يومالخلاص ص 578)
قال رسول الله (ص): و الذي نفسي بيده، ليلين امتي قوم، اذا تکلموا قتلوهم و ان سکتوا استباحوهم. ليستأثرون بفيئهم، و ليطأن حرمتهم و ليسفکن دماءهم و ليملأن قلوبهم دغلا و رعبا فلا تراهم الا خائفين وجلين مرعوبين. عندها يجيي قوم من المشرق و قوم من المغرب يلون امي (و قد کان ذلک، فالمسلمون مملوکون للشرق و للغرب) فالويل لضعفاء امتي منهم، و الويل لهم من الله لا يرحمون صغيرا و لا يوقرون کبيرا، و لا يتجافون عن شيي، جثتهم جثث الادميين، و قلوبهم قلوب الشياطين.الحديث.
رسول اکرم (ص) فرمود: قسم به آنکس که جانم بدست قدرت او است. البته گروهي حاکم بر امت من ميشوند که چون امتم سخن گويند آنانرا بکشند و اگر خاموش مانند خونشان را مباح دانند فئي و بيت المال آنان را تصرف ميکنند و حرمت ايشان را پايمال سازند و خونهاي آنان را بريزند و قلبهايشان را لبريز از ترس کنند و همه ترسان و مرعوب ميبيني. در اين هنگام گروهي از مشرق و گروهي از مغرب آيند و زمام امور امتم را بدست گيرند پس واي بحال ضعيفان امتم از آنها و واي بر آنها ستمگران از خدا که ترحمي بر خردسالان و احترامي بر سالخوردگان نکنند و از هيچ چيزي صرف نظر ننمايد بدنهاي آنها بدنهاي آدميان است و قلبهايشان قلبهاي شياطين. حديث ادامه دارد.
(منتخب الاثر ص 433 و يوم الخلاص ص 584)
قال رسول الله (ص): يستخدم المشرکون المسلمين و يبيعونهم في الأمصار و لا يتحاشي لذلک بر و لا فاجر... (و نحن هکذا مباعون، و عملاء مأجورون) و لا يزال ذلک البلاء علي اهل ذلک الزمان حتي اذا يئسوا و قنطوا و أساؤوا الظن الا يفرج عنهم اذ بعث الله رجلا من اطايب عترتي و ابرار ذريتي، عدلا مبارکا زکيا، لا يغادر مثقال ذرة، يغرالله به الدين و القران و الاسلام و اهله، و يذل به الشرک و اهله، يکون من الله علي حذو (اي لا يخالف امره بل يعمل باحکام) لا يغتر بقرابة، و لا يضع حجرا علي حجر، و لا يقرع احدا في ولايته بسوط الا في حد يمحو الله به البدع کلها، و يميت الفتن کلها. يفتح الله به باب حق و يغلق به باب کل باطل يرد به سبيي المسلمين حيث کانوا.
رسول اکرم (ص) فرمود: مشرکين مسلمانان را بخدمت خود گيرند و آنرا در شهرها به خريد و فروش ميگذارند و پروا از نيکوکار و بدکار ندارند و هميشه اين بلاء بر مردم آن زمان مسلط است تا چون نوميد و مأيوس شوند و بدگمان گردند که چرا بلاء از آنان برطرف نميشود خداوند مردي از پاکيزگان عترت من ونيکان ذريه من را که عادل و با برکت و پاکيزه باشد برميانگيزد مثقال ذرهاي فروگذار نکند خدا دين و قرآن کريم و اسلام و مسلمانان را بوسيله او عزيز و شرک و مشرکين را با دست او ذليل سازد. او مخالفت امر خدا نفرمايد بلکه عمل به احکامش ميکند به خويشاوندي مغرور نگردد و سنگي بر روي سنگي ننهد و در حکومت او تازيانهاي بنا حق بر کسي نزند مگر در حد الهي خدا بوسيله او بدعتها را محو سازد و فتنهها را ميميراند خدا با دست او در حق را ميگشايد و در باطل را ميبندد و اسيران مسلمين را در هر کجا باشند برميگرداند.
(عن الملاحم و الفتن ص 108 و يوم الخلاص ص 588)
قال رسول الله (ص): سيکون بعدي فتن، منها فتنة الأجلاء، يکون فيها هرب و ضرب، ثم من بعدها فتن اشد منها، ثم فتنة کلما قيل انقطعت تمادت حتي لا يبقي بيت الا دخلته و سلم الا صکته حتي يخرج رجل من عترتي، الفتنة الرابعة ثمانية عشر عاما.
رسول اکرم (ص) فرمود: بزودي پس از من فتنهها باشد از آن جمله است فتنه بيرون کردن از وطن که در آن فتنه فرار و زدن باشد سپس بعد از آن فتنههايي باشد سختتر از آن پس از آن فتنه هر چقدر گويند فتنه قطع شد امتداد پيدا کند تا آنجا که هيچ خانهاي باقي نماند جز آنکه فتنه داخل آن گردد و هيچ سلامتي باقي نباشد جز آنکه آنرا ميشکند تا آنکه مردي از عترت من خروج کند. و فتنه چهارم هجده سال طول کشد.
(منتخب الاثر ص 442 و يوم الخلاص ص 589)
قال اميرالمؤمنين (ع): سيحيط بالزوراء - بغداد - علج من بني قنطوراء، باشرار قد سلبت الرحمة من قلوبهم، فيذبحون الأبناء و يستحلون النساء... ويل للزوراء من بني قنطورا، لکأني اشاهد دماء الفرج بدماء اصحاب السروج؟ و تحرق نارهم الشام فواها لحلب من حصارهم... و يهدمون حصون الشامات و لا يبقي الا دمشق و نواحيها، و تراق الدماء بمشارفها و اعاليها... ثم يدخلون بعلبک بالامان، و تحل البلايا في انحاء لبنان. فکم من قتيل في الفقر، و کم من اسير ذليل بجانب النهر!!! فهناک تسمع الأعوال و تصحب الأهوال... فاذا اتاهم الحين الأوجر، و ثب عليهم العدو الأقطر، و هو رابع العلوج المنقر... فيسوقهم سوق الهجان و ينکص شياطينهم في ارض کنعان - فلسطين و يقتل جيوشهم العصف و يحل بجمعهم التلف.
اميرالمؤمنين (ع) فرمود: بزودي کافري از بني قنطورا بوسيله اشراري که ترحم از قلبهايشان سلب شده زورا- بغداد - را احاطه ميکند که فرزندان را ذبح ميکنند و به زنان تجاوز مينمايد... واي بر بغداد از بني قنطورا گوئي ميبينم خونهاي فرجها بعوض خونهاي زين سواران و آتش آنها شام را ميسوزاند واي بر حلب از محاصره آنها و قلعههاي شامات را ويران کنند و شهري باقي نماند بجز دمشق و نواحي آن و خونها در قسمتهاي بالاي آن ريخته شود. سپس داخل بعلبک شوند با امان دادن (به مردم) و انواع بلا و گرفتاري به اطراف لبنان رسد اي بسا کشته که در بيابان خشک افتاده و چه بسا اسير ذليلي که در طرف نهر باشد در آنجا فريادها شنيده شود و ترسها همراه باشد. و چون جوان نيزه زن مخوف به آنها رسد، دشمن خشمگين جفاکار بر آنها حمله کند و او چهارمين کافر است و آنان را مانند چارپايان پاي بسته حرکت ميدهند شيطانهاي خود را به زمين کنعان - فلسطين - برگردانند و سپاهيان آنها را مانند گردباد ميکشند و تلف و نابودي به آنها حملهور شود.
(عن الزام الناصب ص 602 و يوم الخلاص ص 602)
روي عن الصادق (ع): کيف حال الأشخاص الذين يباشرون الکفار، و يتود دونهم و يجالسونهم و يتکلمون بلغاتهم و يکثرون سوادهم و يکونون سببا لازدياد شوکتهم!!! ثم قال: ومن اظلم ممن منع مساجد الله ان يذکر فيها اسمه و سعي في خرابها (بقره: 114).
از حضرت امام صادق (ع) روايت شده فرمود: چگونه خواهد بود حال اشخاصي که با کافران معاشرت و آنها را دوست بدارند و با آنها همنشيني کنند و به لغت و زبان آنها سخن گويند و به جمعيت آنها فزوني بخشند و سبب زياد شدن شوکت و جلال آنها گردند!!! سپس اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: «و چه کسي ظالمتر باشد از آنکس مانع ذکر خدا در مساجد شود و تلاش در ويراني آنها کند».
(يوم الخلاص ص 604)
عن معاذ بن جبل (رض) قال: قال رسول الله (ص): عمران بيت المقدس خراب يثرب و خراب يثرب خرج الملحمة و خروج الملحمة فتح القسطنطينية، و فتح القسطنطينيه خروج الدجال ثم ضرب يده علي فخذه الذي حذاه او منکبه، ثم قال: ان هذا الحق، کما انک هاهنا او کما انک قاعد يعني معاذا.
بنقل از معاذبن جبل گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: آبادي بيت المقدس ويراني مدينه است و ويراني مدينه خروج و بيرون آمدن جنگ بزرگ است و خروج جنگ بزرگ گشوده شدن قسطنطينيه و گشوده شدن آن خروج دجال است سپس دست مبارک را به زانوي کسي که در کنارش بود يا بر شانه او زد آنگاه فرمود: اين موضوع حق است همچنانکه تو در اينجا هستي يا همچنانکه نشستهاي که مخاطب معاذ بود.
(اخرجه الحاکم في مستدرکه و عقدالدرر ص 253)
عن عبدالله ابنعمرو، قال: ليأتين علي الناس زمان يتمني فيه المؤمن لو انه في فلک مشحون هو و اهله، يموج في البحر من شدة ما في الارض من البلاء.
عبدالله بن عمرو گفت: البته زماني به مردم فرا ميرسد که مؤمن در آن آرزو ميکند که اي کاش او و کسانش در کشتي مينشستند و تسليم امواج دريا شود بترس بلاي شديد و سختي که در خشکي وجود دارد.
(اخرجه نعيم بن حماد في الفتن و عقدالدرر ص 334)
عن ابيهريرة قال: قال رسول الله (ص): و الذي نفسي بيده لا تذهب الدنيا حتي يمر الرجل علي القبر فيتمرع عليه و يقول: يا ليتني کنت مکان صاحب هذا القبر و ليس به الدين، الا البلاء.
ابوهريره گويد: رسول خدا (ص) فرمود: قسم به آنکس که جانم بدست قدرت او است دنيا نميرود تا آنکه مرد بر قبر ميگذرد و خود را بخاک قبر بمالد و گويد: اي کاش من بجاي صاحب اين قبر ميبودم و جز بلاء چيزي او را به اين کار وادار نکند.
(عقدالدرر ص 336)
عن حذيقة بن اليمان (رض) قال: قال رسول الله (ص): يدرس الاسلام کما يدرس و شي الثوب حتي لا يدري ما صيام و لا صدقة و لا نسک و يسري علي کتاب الله في ليلة فلا يبقي في الارض منه آية و تبقي طوائف من الناس، الشيخ الکبير و العجوز الکبيرة يقولون ادرکنا آباءنا علي هذه الکلمة: لا اله الا الله فنحن نقولها قال صلة بن زفر لحذيفة: فما تغني عنهم لا اله الا الله و هم لا يدرون ما صيام و لا صدقة و لا نسک؟ فاعرض عنه حذيفة فرددها عليه ثلاثا کل ذلک يعرض عنه حذيفة ثم اقبل عليه في الثالثة فقال: يا صلة، تبخيهم من النار، تنجيهم من النار.
بنقل از حذيفة بن اليمان (رض) گفت: حضرت رسول اکرم (ص) فرمود: اسلام کهنه ميشود مانند کهنه شدن مانند کهنه شدن پارچه تا آنجا که دانسته نشود روزه و صدقه و عبادتها چيست و در يک شب قرآن کريم (کوچک شمره شود) و در زمين آيهاي از آن باقي نماند و طائفههايي از مردم: پيرمردان و پيرزنان گويند: ما پدران ما را ديدهايم که کلمة «لا اله الا الله» ميگفتند و ما نيز آنرا ميگوئيم. صلة بن زفر به حذيفه گفت: پس لااله الا الله آنها را بينياز نميکند در حالي که ندانند روزه و صدقه و عبادتها چيست؟ حذيفه از صله اعراض کرد صله گفتار خود را تکرار نمود و حذيفه اعراض ورزيد تا سه بار در بار سوم حذيفه (رض) فرمود: اي صله آنها را از آتش نجات ميدهد. آنها را از آتش نجات ميدهد.
(اخرجه الحاکم في مستدرکه و عقدالدرر ص 338)
قال رسول الله (ص): سيأتي زمان علي امتي لا يبقي من القران الا رسمه، و لا من الاسلام الا اسمه، يسمون به و هم ابعد الناس منه، مساجدهم عامرة، و هي خراب من الهدي فقهاء ذلک الزمان شر فقهاء تحت ظل السماء، منهم خرجت الفتنة و اليهم تعود.
رسول اکرم (ص) فرمود: زماني بر امتم رخ دهد که از قرآن کريم تنها رسم خط آن. و از اسلام فقط اسم آن باقي ماند که از آن تنها نام ببرند و مسلمانان دورترين مردم از اسلام باشند مسجدهايشان بظاهر آباد و معمور دلي از هدايت و حقيقت ويران باشد فقيهان آن زمان بدترين فقيهان در زير آسمان باشند که فتنه از آنها خارج شود و بسوي آنها برگردد.
(بحار ج 52 ص 191)
نظرات شما عزیزان: